سخت است پلنگ باشی و زخمی ,
ناله هایت را نعره بِشنوند و
سنگَت بزنند !
در سکوت بمیری
و آنگاه
عزادارت شوند!
کارِ هر شبم شده ,
برایِ غصه هایم قصه بگویم ,
قصه هایی بی غصه ,
خوابشان که می بَرَد,
دیگر روز شده !
کارِ هر روزم شده
برای غصه هایم قصه پیدا کنم ,
قصه هایی بی غصه ,
پیدا نمی شود,
قصه می سازم .
قصه هایی بی غصه ,
که فقط غصه ها باورشان می کنند