در اندیشه پریدن !

همچون نا امیدی ایستاده بر بلندای دره ای ژرف که در اندیشه پریدن نگاهش تا فراسویِ افقِ سرخ فام راه کشیده است ,هر روز خیره می شوم به سایه هایی که با لبانی کج میگذرند از برابرم و لبخند را نقش بازی می کنند , افسوس ,تندیس تراشی را بخت یار نیست که نمونه ام سازد برایِ اثری ماندگار از تنهایی !


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد