گلدون شمعدونی !

یک زمونی نه خیلی دور !

عصرها طبقِ معمول مینشستیم رو ایوونِ خونه بابا و ننه بزرگمون , حیاطها بزرگ بود با چند تایی باغچه و یک حوض هم اون وسط بود که اغلب ماهی قرمز هم داشت و کنارِش ردیف گلدونایِ شمعدونی چیده بودن , کفِ حیاط رو آب پاشی می کردن و بچه ها اینطرف و اونطرف مشغولِ بازی بودن چن تایی طناب میچرخوندن تا چن تایِ دیگه از روش بپرن ! دختر بچه ها هم بیشترِ اوقات یه قُل دو قُل بازی میکردن با روسریهایی که زیرِ چونه هاشون یک گره گنده داشت !

اگه درختِ بزرگی توی حیاط بود چن تایی پسر بچه مشغولِ بالا رفتن از اون بودن , غروب که میشد کم کم همه دورِ هم جمع می شدن , سماور و استکان و نعلبکی , شاید هم بی بی قلیون می کشید قل قل بوی تنباکویِ خانسار  هوا میرفت بچه ها دور و برِ بی بی نمی رفتن از قلیون خوششون نمی اومد ,

اگه بابا بزرگی بود بچه ها از سر و کولش بالا میرفتن و دستش همیشه تو دستِ یکی از نوه های کوچیکتر بود که بهوونه میگرفت !

اما حالا !

عصر ها میگذرن و کسی خبر نداره !

خونه ها دیگه ایوون نداره ,

حیاطها دیگه باغچه های نداره , حیاطها پارکینگِ با چن تایی ماشین !

بچه ها پایِ کامپیوتر دی وی دی تماشا میکنن یا مشغولِ بازی هستن ,

خانم خونه توی هالِ کوچیکِ آپارتمان رویِ مبل نشسته و گوشیِ بی سیمِ تلفن رُ بینِ شونه و صورتش گرفته و یک ریز حرف میزنه و همزمان کانالهایِ ماهواره رُ عوض میکنه !

آقایِ خونه هم تویِ یک کافه سنتی بیرونِ شهر جلسه داره, روی یک تختِ چوبی به یک پشتی ترکمنِ ماشینیِ سوراخ سوراخ تکیه داده و به دخترکی که رو به روش داره قلیوون با تنباکویِ میوه ای "دو سیب" میکشه و اسکولی نباتش رُ هم میزنه خیره شده و معلووم نیست داره به چی فکر میکنه !

بابا بزرگ و ننه بزرگ هم ...

خدا بخیر بگذرونه !


نظرات 2 + ارسال نظر
تنبل مقدس شنبه 8 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:59 ب.ظ http://stsloth.blogsky.com/

سلام
دمت گرم حاج امید آخ که دلم هوای باغچه و درخت یاس خونه آقاجونمو کرده. خیار که پوست می گرفت پوست خیارها رو می چسبوند به صورتش و ما کلی حال میکردیم. داییم همیشه با شلوار گشاد صورتی (پیژامه) با یک کتاب قطور بود. بالای توالت برای خودش یک لونه درست کرده بود. و الان ....!

هر سال دریغ از پارسال !
دمِ شمام گرم مشتی,

تنبل مقدس شنبه 15 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 11:29 ب.ظ http://stsloth.blogsky.com/

سلام و تشکر
آپ نمی کنی حاجی امید؟

مطلبی که خوب باشه داشته باشم چرا نکنم؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد