حالم خوب است!

دستی به شیشه خورد .

سرش را بلند کرد و پیرمردی را که به شیشه میزد نگاه کرد .

لحظاتی کنار خیابان توقف کرده بود تا پاسخ پیام دوستش را بدهد , دوستی که بستری بود !

شیشه را کمی پایین آورد ,

پیرمرد: از کجا میشه برم ترمینال؟ میخوام پیاده برم !

به انتهای خیابان اشاره کرد و در حالیکه به چهره پیرمرد نگاه میکرد گفت: از آخر خیابان برو سمت راست میدان اول "سوم اسفند"ه ! باید مستقیم بری تا چهارراه بعد...

پیرمرد ریش انبوه و سفیدی داشت با کلاه قهوه ای رنگ بافتنی که قالب سرش بود و موهای فلفل نمکی اش هم از زیر کلاه بیرون زده بود , به نشانی توجه نمیکرد و فقط سر تکان میداد !

گفت: چرا پیاده این موقع شب؟!

پیرمرد که انگار منتظر این پرسش بود بی درنگ گفت : هیچی پول ندارم باید الان برم ترمینال که برم سمنان !

گفت: بیا تا یک جایی برسونمت !

کیفش را از روی صندلی برداشت تا پیرمرد بنشیند .

پیرمرد آهسته نشست و همین که در را بست گفت: دو هفته پیش با دو میلیون و هفتصد هزار تومن آمدم مشهد حالا دست خالی باید برگردم جنازه زنم هم مانده توی سردخانه !

پرسید : چرا؟!

پیرمرد بی درنگ گفت : آوردم قلبش رو عمل کردند ,48 ساعت بعد مُرد ! با کارت ملی بستری اش کرده بودند حالا گفتند که باید شناسنامه اش باشه تا جنازه را تحویل بدهند ! بابت دو شب سردخانه هم دویست هزار تومن میگیرند !همین بیمارستان ... بلوار "وکیل آباد" دکتر ... عملش کرد ! قبل از ظهر مُرد ! دکتر گفت مُردنی بوده چهار پنج تا از رگهای قلبش "گرفته" بوده ! گفتم خب چرا عملش کردی دکتر؟ گفت اگه عمل نمیکردم و میمُرد خودت میگفتی اگه عملش میکردید نمی مُرد!

گفت: عجب استدلالی !

پیرمرد ادامه داد : کُشتنش پول بیمارستان رو هم تا قرونِ آخر گرفتند ! آقا آمپولِ بیهوشی رو نسخه کردند رفتم از داروخانه خریدم ! میگن تحریمیم گیر نمیاد ! خدا لعنتشان کند !

پیرمرد خیلی راحت و بی احساس از مرگ زنش حرف میزد , میگفت اهل روستاهای تربت حیدریه است و توی کارخانه ای در سمنان کار میکند و 6 ماه دیگر باز نشسته خواهد شد !

نزدیک نصف شب بود و پیرمرد سلانه سلانه از جاده عبور کرد تا با اتوبوسهایی که به تهران میروند خودش را به سمنان برساند !

هوا خیلی سرد بود و باد میوزید !

دوستش پیام داد : حالم خوب است !

نظرات 2 + ارسال نظر
میم جمعه 26 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 09:46 ق.ظ

تربتی اینقدر زپرتی

خودش که زنش رو عمل نکرده بود !

حاجی پنج‌شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 02:07 ق.ظ

البته پزشکه هم راست می گفته ،بعضی ها اینطور ین که اگه بگی مریضت رفتنیه !!!کلی بد و بیراه نثارت می کنند و اگه عملش کنی بعد مریضه بمیره و بگی مریضتون مردنی بود کلی بد و بیراه میگه و میگه پس واسه پول عملش کردین!!!
آدمیز اد اینطوریه دیگه!!!

اینم حرفیه !ممنون که سر زدین و ممنون از نظرتون حاجی جون!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد