گرگ تنها!

زمستان سرد ! 

سرد سرد ! 

و گرگ تنهاست ! 

تنهای تنها ! 

و گرگ خودش خوب میداند که عبور از این صحرای یخ زده ! عبور از این زمستان قطبی سخت است ! 

سخت سخت ! 

شاید ناشدنی ! 

اصلا نا شدنی ! 

اما اگر از این زمستان به تنهایی گذر کند ! 

گرگ تنهایی است که دیگر بی نیاز از قبیله است ! 

روح صحرای یخ زده خواهد شد ! 

گرگ باران دیده خواهد بود .  

 

از شرایط سخت نباید ترسید باید با آغوش باز به سویش رفت ! طبیعت فرصتی به تو اعطا نموده که باید قدر بدانی ! ترسیدن هدر دادن فرصتهاست !

یادت نمی آید!

سکوت و صبوری ام را به حساب ضعف و بی کسی ام نگذار ، دلم به چیزهایی پای بند است که تو یادت نمی آید ...