بردار پیاله و سبو ای دل جو
برگرد بگرد سبزه زار و لب جو
کاین چرخ بسی قد بتان مهرو
صـد بار پیاله کرد و صـد بار سبو
زان کوزه می که نیست دروی ضرری
پر کن قدحی بخور به من ده دگری
زان پیش تر ای پسر که در رهگذری
خاک من و تو کوزه کند کوزه گری