اینجا جائیست
که صدای نفست با آهنگ قلبت در هم می آمیزد
و باد با تو سخن میگوید
گرمای نفس خدا را حس میکنی
سبز اینجا سبز سبز است و آبیش خیلی آبی
همه چیز واقعیست!
عطش واقعیست!
گرما واقعیست!
دوستی واقعیست!
آب هم واقعیست
مپندار باشد ز نا بخردی |
درخشان کویر بنام ایزدی |
|
که باشد شکوه خداوندگار |
زداید ز اندیشه گرد و غبار |
ایستاده بودم ودل بسته به کویر
همه تن چشم کردم ودر چشم آسمان دوختم
و همه جان نگاه کردم و در آن گوشه ی آسمان آویختم
و به نگریستن ادامه می دادم
دو چشم را به این آسمان می دوختم
و چندان به نگاه کردن ادامه میدادم
تا خداوند جانم را بستاند.
عکسا حس قشنگی به آدم میدن
مرسی