آن لحظه که افتاد و شکست!

تا که بودیم ، نبودیم کسی  

کشت ما را غم بی هم نفسی 

تا که خفتیم همه بیدار شدند  

تا که مردیم همگی یار شدند  

قدر آن شیشه بدانید که هست  

 نه در آن لحظه که افتاد و شکست . . . 

 

ممنون از یوسف خان

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] جمعه 27 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:56 ق.ظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد