همین امشب ۲۶ دیماه ۸۹

سلام هر کس این رو میخونی 

امشب داشتم وبلاگم رو دستکاری میکردم همزمان توی یک تالار گفتگوی یاهو هم بودم 

دوستی پیام داد هنرمند بود روح هنرمندی داشت میشد فهمید  

سرگشتگی اش را حس کردم  

من هم علاقه ای به هنر دارم 

کارهایی از من رو دید و چه زیبا نقد کرد 

نشد بیشتر بماند 

نمیدانم چرا 

چرایی بسیاری چیزها را هنوز نمیدانم 

و اینکه روح ما آدمها چرا اسیر است در جسمهایی که باید در قید قوانین باشند 

شاید قوانین خوبند شاید بد  

وجدانها خوابند یا بیدار؟ 

من خوبم یا بد؟ 

آدمها روحند یا جسم؟ 

روحها مال خودمان است یا به دیگران میفروشیم؟ 

این سئوال این روزها مدام در ذهنم تکرار میشود؟ 

آیا جوابی دارید؟ 

منتظر پاسخم

نظرات 2 + ارسال نظر
ساحل سه‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:12 ب.ظ http://www.kolbeiazchoob.blogsky.com

سلام به تو که این متن رو نوشتی....
ممکنه برای خیلی ها بی سر و ته باشه....
برای من مفهوم داره. اونم خیلی زیاد... نه اینکه خودت گفته باشی. نه اینکه از اون هنرمند شنیده باشم. نه ولی روح نوشته هات رو حس میکنم.
روح آدم نه خریدنی هست و نه فروختنی. روح چیزیه که فقط باید تقدیم کنی. تقدیم روح مقدسی که اون روح رو به جسم خاکیت تقدیم کرده حالا اگه این روح رو بخوای توی همین دنیا خرج کنی باید پیوندش بزنی به یک روح دیگه که اونماز همون روح و همون نور الهی سرچشمه میگیره.
تقدیم کردن جسم هیچ سخت نیست و هیچ لذتی هم نداره. ولی بخشیدن و تقدیم روح..... خوش به حال کسائی که قدر اون قداست رو از روز اول دونستند و روحشون رو برای تقدیم به صاحب اصلیش به روحی پیوند زدند که به ارزش دارائیشون اضافه کرده.نه کسی که ....

امید دوشنبه 8 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 01:06 ق.ظ http://2dto3d.ir

سلام وبلاگ زیبایی دارید موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد