رعدی درخشید و زندگی آغاز شد ,
به سادگی ,
تا بگردد و بگردیم,
بسازد و بسازیم ,
و این بشود و این بشویم ,
و چقدر جدی اش بگیریم این زندگی را ,
و چه داستانها بسازد و بسازیم .
امروز بیست و چهارم خرداد نود و دو
صبح زود
طرقبه
باغِ کنار شهرداری طرقبه
نگاهم را نمیدانم به کجا راه کشیده است ولی , اندوه دلِ شکسته دانم که ز دلتنگیِ کیست !