هیچستان !

باران که میبارد

گویی به یاد می آورم زمینی شدن را

که روزی آسمانی بودم

به استقبالش می روم

تا به سوگ بنشینیم رسیدنش به این هیچستان را

به این دامگهِ مرگبارِ زیبا



نظرات 1 + ارسال نظر
میم چهارشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 08:59 ق.ظ

ان مرد امد.
ان مرد در باران امد.
سلامی دوباره...

زدیم زنگُ مَشتی!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد