چی بگم والا !

طرف تو اتوبوس داشت چُرت میزد یهو چرتش پاره شد دید بقیه نگاش میکنن

 

برگشت گفت : میبینی داداش چقد از آدم کار میکشن از بس که خسته ام تو اتوبوس هم خوابم میبره ! تازه الان که خوبه تا حالا چند شب تا صبح تو پارکینگِ شرکت واحد خوابیدم صبح از همونجا رفتم سرِ کار!

خانمِ با 100 کیلومتر سرعت زده درخت رو قلم کرده , خودش رو هم به زورِ فکِ نجاتُ چکش بادی و پتکُ فرزُ اره برقی از تو ماشینِ مچاله شده کشیدنش بیرون ! داشتن میذاشتنش تو آمبولانس پسرش که گریه کنون اینور اونور میدوید رو صدا زد گفت : کیفم رو از تو ماشین برداشتی؟!

پسرش هم گفت :بعله !

خانمه گفت :خیله خب موبایلم رو از توش بردار بده ! رُژِ لبم رو هم بده اون یکی صورتی کم رنگِ رو !

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد