گاهی شده که بیمار بوده باشی !
صبح یک روز تعطیل و کلافه ای و تبدار ! نمیتونی از جات تکون بخوری و تو همون حال هوس میکنی که کاش حالت خوب بود و میرفتی کوه !
گاهی کسی رو نداری !
نشستی و یک مطلی میخونی در مورد ارتباطات انسانی و با خودت میگی اگه الان میتونستم چنان میکردم و چنین !
گاهی گاهی گاهی !
اما وقتی که اون گاه که یکروز برای تو کاشکی ! بوده فرا میرسه ! این تویی که دیگه همه چیز رو فراموش کردی !