گرگ تنها!

زمستان سرد ! 

سرد سرد ! 

و گرگ تنهاست ! 

تنهای تنها ! 

و گرگ خودش خوب میداند که عبور از این صحرای یخ زده ! عبور از این زمستان قطبی سخت است ! 

سخت سخت ! 

شاید ناشدنی ! 

اصلا نا شدنی ! 

اما اگر از این زمستان به تنهایی گذر کند ! 

گرگ تنهایی است که دیگر بی نیاز از قبیله است ! 

روح صحرای یخ زده خواهد شد ! 

گرگ باران دیده خواهد بود .  

 

از شرایط سخت نباید ترسید باید با آغوش باز به سویش رفت ! طبیعت فرصتی به تو اعطا نموده که باید قدر بدانی ! ترسیدن هدر دادن فرصتهاست !

نظرات 2 + ارسال نظر
بهار پنج‌شنبه 5 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 03:45 ق.ظ http://istgaheakhar.blogsky.com

سلام دوست قدیمی
امیدوارم که خوب باشی.ببخش منو که یه مدت نبودم.منتظر حضور پر مهرت هستم

امین سه‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 11:07 ب.ظ

سلام
وقتی متن بالارو خوندم برام جالب بود چرا که یاد شعری از مرحوم اخوان ثالث افتادم در دفتر شعر زمستان به این مضمون:
گرگ هاری شده ام
هرزه پوی و دله دو
شب درین دشت زمستان زده ی بی همه چیز
میدوم برده ز هر باد گرو
چشمهایم چو دو کانون شرار
صف تاریکی شب را شکند...
در همین دفتر منظومه شکار بسیار زیبا و اثر گذارهست
موفق باشی

ممنون از اینکه وقت گذاشتید برای خوندن مطلب من ! اتفاقا یکی از اشعار اخوان ثالث که مورد علاقه من هست و یادداشتش کردم همین شعره !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد