امروز فیلم تهران من حراج رو دیدم
به یکبار دیدنش می ارزید
داستان بخشی از زندگی یک خانم بازیگر که در یک محل مخفی نمایشی رو تمرین میکنند
مرضیه با دوستش که روانشناسه وقتش رو توی پارتیها میگذرونه و زندگیش رو از راه خیاطی !
دوستش اونو طراح لباس معرفی میکنه.
با سامان که شهروند استرالیاست توی یک اصطبل آشنا میشه در یک پارتی !
و شانس میاره که مثل دوست روانشناسش گیر نمی افته چون زمانی که میریزند و همه رو میگیرند او با سامان توی انبار کاه اصطبل بودند
مرضیه زندگی آزاد رو دوست داره و خانواده اش حتی به تلفنش جواب نمیدن
سامان که معلوم میشه به همه بدهکاره قول میده اون رو به استرالیا ببره
نتیجه آزمایش های پزشکی نشون میده که مرضیه HIVمثبت شده و سامان که از شانس بد نامه جواب آزمایشگاه رو باز کرده در حالیکه میترسه او هم از مرضیه واگیر شده باشه ترکش میکنه!
محل مخفی تمرین نمایش لو میره!
مرضیه لوازم زندگیش رو حراج میکنه و بطور قاچاق از ایران خارج میشه!
به یکبار دیدنش می ارزه
فقط تهیه کننده استرالیایی بعضی جاها دقتش و یا اطلاعاتش کم بنظر میرسه جایی که یک آقا از یک کنار همه رو شلاق میزنه خواهران و برادران رو همون جا که یا باید بخری یا بخوری!