قطع کن

همکار خوش مشربی داشتیم که هم اموال خودش مال خودش بود و هم اموال دیگرون . پسرخوبی بود و همه رو میخندوند , یکی دیگه از همکارامون یک پیکان سبز رنگ داشت مدل 49 که همیشه جلوی اداره پارکش میکرد و گاهی اوقات اون یکی همکارمون همون خوش مشربه پیکان سبزه رو از صاحبش قرض میگرفت و یک دوری میزدو به کارهاش میرسید.

یک روز آقای خوش مشرب میره سراغ صاحب پیکان و برای رفتن به بانک پیکان سبز49 رو قرض میخواد , سوئیچ رو از صاحبش میگیره و با عجله میره !حالا معلوم نیست که صدای صاحب ماشین رو که پشت سرش بلند میگه: ماشین رو جلوی مدرسه گذاشتم ! میشنوه یا نه؟

خلاصه آقای خوش مشرب به کارش میرسه و بر میگرده.  در حالیکه سوئیچ رو به صاحب پیکان پس میداده بعد از تشکر میگه : از کی قطع کن گذاشتی برای ماشین ! و با عجله بیرون میره. هنوز نیم ساعتی نگذشته بود که آقای خوش مشرب پیش صاحب پیکان بر می

گرده و دوباره پیکان رو میخواد چرا؟ چونکه: شناسنامه و مدارکم رو توی بانک جا گذاشتم  سه سوت برمیگردم! آقای خوش مشرب سوئیچ رو میگیره و به سرعت بیرون میره.

خب از اینجا به بعد رو خودم دیدم دیگه :

داشتم توی سالن طبقه پائین میرفتم که دیدم آقای خوش مشرب در حالیکه دستهاش با دستبند به هم قفل بود همراه دو مامور نیروی انتظامی ( یک افسر و یک سرباز ) از پله ها پایین آمدند و به طرف اطاق صاحب پیکان رفتند , آقای خوش مشرب صاحب پیکان رو نشون داد و به مامورها گفت این آقا صاحب ماشینه مدرک هم داره! صاحب ماشین با تعجب نگاه اسفهام آمیزی به سه نفر انداخت :؟ آقای خوش مشرب هم گفت : فلانی میدونستی ماشینت دزدیه؟!

بگذریم قضیه از این قراره که صاحب پیکان اونروز جلوی اداره جای پارک پیدا نمیکنه و ماشین رو کمی دورتر جلوی مدرسه پارک میکنه . ( به قول صمد آقا) از قضای فلک ساعتی بعد آقایی که اونهم پیکان سبز 49 داشته میاد و ماشینش رو جلوی اداره ما پارک میکنه و پی کار خودش میره!

خب حالاست که آقای خوش مشرب با سوئیچ پیکان سبز همکارمون سر میرسه و درب این یکی پیکان رو باز میکنه و استارت میزنه متوجه میشه ماشین قطع کن داره کلید قطع کن رو پیدا میکنه و ماشین رو روشن و به طرف بانک میره!!

از اون طرف صاحب این یکی پیکان بر میگرده و میبینه جا تره و بچه نیست خلاصه زنگ به 110 و انتظار و رفتن به کلانتری واینها ساعتی طول میکشه !

آقای خوش مشرب کارش رو در بانک انجام میده و بر میگرده و پیکان رو سر جای قبلی پارک میکنه و توی اداره میاد.

آقای صاحب این یکی پیکان با مامورها به محل بر میگردند تا صورتجلسه سرقت رو تنظیم کنند که با تعجب میبینند پیکان سر جاشه!

حالا ببینید مامورها چه فکری میکردند و چه جوری به آقای شاکی نگاه میکردند و این آقا با خودش چی فکر میکرده که یک دفعه آقای خوش مشرب ما از راه میرسه و به مامورها که کنار پیکان ایستاده بودند ببخشیدی میگه و درب رو باز میکنه و توی ماشین میشینه و داشته کلید قطع کن رو میزده تا روشن کنه و بره که مامورها که اول مات زده این صحنه رو تماشا میکردند به آقای خوش مشرب هجوم برده و به خیال خودشون این دزد پر رو رو دستگیر و دستبند میزنند!

طفلی آقای خوش مشرب برای ایشان توضیح میده که این پیکان مال همکارمه و اینجا محل کارمه و بقیه قضایا ! و این میشه کهمامورین محترم آقای خوش مشرب رو به داخل اداره می آورند.

آخر ماجرا این میشه که همکار ما با مامورها به سراغ ماشین خودش میره ووقتی مشخص میشه که در این ماجرا واقعا 2 پیکان سبز مدل 49 حضور داشتند سوتفاهم رفع و موضوع صورتجلسه شده و همه به خوبی و خوشی پی کارشون رفتن البته این موضوع سوژه خنده چند روز همکارها بود مخصوصا کشف آسان قطع کن پیکان توسط آقای خوش مشرب!

نظرات 3 + ارسال نظر
[ بدون نام ] جمعه 22 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 02:40 ب.ظ

وایی خدای من چه اتفاق بامزه ای
بیچاره آقای خوش مشرب
خوبه تو اداره ها هر از گاهی یه سوژه پیدا میشه ورسه خنده
این یکی هم خیلی ی ی ی جالب بود
مرسی

عاقبت آقای خوش مشرب نوشتنی نیست
گفتنیه
اون جالب تره

[ بدون نام ] شنبه 23 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 07:22 ب.ظ

اصلا هم جالب نبود.... من که کلی خندیدم... خیلی خنده دار بود...

حسن خطرناک جمعه 6 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:51 ق.ظ

با فرض اینکه پیکان مدل 49 در و پیکر درست و حسابی نداشته باشه و سویچ دوتا پیکان به هم بخوره ،طنز خوبی بود....

حسن آقا جون این مطلب عین واقعیت بود
دلیل تعجب ما هم همین بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد