نابینا و ستمگر
فقیر کوی با گیتی آفرین میگفت
که ای ز وصف تو الکن زبان تحسینم
به نعمتی که مرا داده ای هزاران شکر
که من نه در خور عطای چندینم
خسی* گرفت گریبان کور و با وی گفت
که تا جواب نگویی ز پای ننشینم
من ار سپاس جهان آفرین کنم نه شگفت
که تیز بین و قوی پنجه تر زشاهینم
ولی تو کوری و ناتندرست و حاجتمند
نه چون منی که خداوند جاه و تمکینم
چه نعمتی است تو را تا به شکر آن کوشی
به حیرت اندر از کار چون تو مسکینم
بگفت کور کزین به چه نعمتی خواهی ؟
که روی چون تو فرو مایه ای نمی بینم
قطعه ای از زنده یاد رهی معیری
خس : منظور فرد ستمگر و مغرور بوده که البته این معنی مربوط به دوره رهی میشه و فعلا دو سه سالی هست که معنیش عوض شده
شما لطف کن بگو معنی چی عوض نشده؟؟؟؟
تا جاددکه من میبینم فقط خدا!